English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2567 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
delivery error U اشتباه پرتاب اشتباه در سیستم پرتاب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
delivery groups U مکانیسم پرتاب موشک یا مهمات وسایل سیستم پرتاب
range error U اشتباه در تخمین دریایی اشتباه بردی اشتباه برد
command ejection U پرتاب کابین خلبان با فرمان سیستم پرتاب خودکار کابین
glitch U یک اشتباه کوچک که باعث ایجاد اشتباه در انتقال اطلاعات میشود
glitches U یک اشتباه کوچک که باعث ایجاد اشتباه در انتقال اطلاعات میشود
free drop U پرتاب وسایل و تدارکات بدون چتر پرتاب ازاد
one plus one U جایزه پرتاب دوم اگر پرتاب اول گل شود
one and one U جایزه پرتاب دوم اگر پرتاب اول گل شود
pentathlon U مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
pentathlons U مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
out of place <idiom> U درجایی اشتباه ،درزمان اشتباه بودن
throws U ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
throwing U ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
throw U ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
ballistics U مبحث پرتاب گلوله واجسام پرتاب شونده
sequenced ejection U سیستم پرتاب چندمرحلهای
synchronous sight U دوربین نافم سیستم پرتاب بمب
I consider that a mistake. [I regard that as a mistake.] U این به نظر من اشتباه است. [این را من اشتباه بحساب می آورم.]
delayed opening U سیستم پرتاب چتر با باز شدن تاخیری سیستم تاخیر در بازشدن چتر
reactionpropulsion U سیستم پرتاب جت با استفاده از نیروی عکس العمل گازهای خروجی از یک لوله
provisional ball U گویی که به علت گم شدن یاخروج گوی قبلی از محدوده مورد استفاده قرار میگیردگویی که هنگام پرتاب شدن پرتاب قبلی خطا یا مورداعتراض بوده
refire time U زمان لازم بد از پرتاب موشک برای اماده شدن سکوی پرتاب برای موشک بعد
datum error U اشتباه سطح مبنای ارتفاع اشتباه سطح مبنای اب دریا
deathlon U مسابقه دهگانه شامل دو001 متر و دو 004 طول ودو 0051 متر و دو 011 متربا مانع و پرش طول و پرتاب دیسک و پرش با نیزه و پتاب نیزه و پرتاب وزنه و پرش ارتفاع
sequenced ejection U سیستم پرتاب مرحله به مرحله
automatic toss U روش پرتاب خودکار بمب پرتاب خودکار بمب
weapon delivery U پرتاب جنگ افزار یا وسیله پرتاب جنگ افزار
clogged ink jet nozzles U اشکالی که در یک چاپگر پرتاب مرکبی پیش می اید و مربوط به زمانی است که مرکب باهوا تماس پیدا کرده و خشک میشود که در اینصورت درداخل و اطراف دهانک جمع شده و باعث مسدود شدن سیستم میشود
goldie U علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
mix-up U اشتباه
overseen U در اشتباه
mix-ups U اشتباه
discrepancy U اشتباه
mix up U اشتباه
mistake U اشتباه
mistakes U اشتباه
wronging U اشتباه
mistaking U اشتباه
fault U اشتباه
lap sus U اشتباه
jeofail U اشتباه
trips U اشتباه
goofs U اشتباه
tripped U اشتباه
goofing U اشتباه
trip U اشتباه
goofed U اشتباه
goof U اشتباه
barratry U اشتباه
inerrant U بی اشتباه
in error <adj.> U اشتباه
fallacy U اشتباه
fallacies U اشتباه
mistakenness U اشتباه
to put one in the wrong U اشتباه
floundering U اشتباه
floundered U اشتباه
flounder U اشتباه
errancy U اشتباه
clanger U اشتباه
faux pas U اشتباه
incorrectness U اشتباه
fumble U اشتباه
false <adj.> U اشتباه
faults U اشتباه
error U اشتباه
faulted U اشتباه
flounders U اشتباه
wrongs U اشتباه
snafu U اشتباه
fumbles U اشتباه
fumbled U اشتباه
errors U اشتباه
wrong U اشتباه
blunder U اشتباه لپی
syntax error U اشتباه ترکیبی
dead shot U تیر اشتباه
bedlam U اشتباه شدید
fault U تقصیر اشتباه
faults U تقصیر اشتباه
metachronism U اشتباه تاریخی
malentendu U اشتباه فهمیدن
blunder U اشتباه کردن
faulted U تقصیر اشتباه
to put wise U از اشتباه دراوردن
unerring U اشتباه نشدنی
peccadilloes U اشتباه کوچک
to set U از اشتباه دراوردن
blunders U اشتباه بزرگ
you are mistaken U در اشتباه هستید
erroneous U غلط اشتباه
I made a mistake . I was wrong. U من اشتباه کردم
deflection error U اشتباه سمتی
blundered U اشتباه بزرگ
oversights U اشتباه نظری
blundering U اشتباه کردن
blundering U اشتباه لپی
blunder U اشتباه بزرگ
blundered U اشتباه لپی
blundering U اشتباه بزرگ
flub U اشتباه احمقانه
oversight U اشتباه نظری
deflection error U اشتباه انحراف
off the beam <idiom> U اشتباه ،خطا
delivery error U اشتباه در تیراندازی
trip up <idiom> U اشتباه کردن
make a mistake <idiom> U اشتباه کردن
lapsus memoriac U اشتباه یا لغزش
blunders U اشتباه کردن
lapsus linguac U اشتباه لپی
blunders U اشتباه لپی
deflection error U اشتباه سمت
blundered U اشتباه کردن
mistake U اشتباه کردن
inaccuracies U اشتباه غلط
parachronism U اشتباه تاریخی
mistaken U اشتباه کرده
bungler U اشتباه کار
dispersion error U اشتباه پراکندگی
systematic error U اشتباه سیستماتیک
computational U اشتباه در محاسبه
miscalculation U محاسبه اشتباه
probable error U اشتباه احتمالی
inaccuracies U خطا یا اشتباه
fumbled U اشتباه کردن
mistakes U اشتباه کردن
fumbles U اشتباه کردن
fumble U اشتباه کردن
mistaking U اشتباه کردن
inaccuracy U خطا یا اشتباه
peccant U اشتباه کار
inaccuracy U اشتباه غلط
miscalculations U محاسبه اشتباه
blaming U اشتباه گناه
bloomer U اشتباه احمقانه
mistakable U قابل اشتباه
misstep U اشتباه درقضاوت
misplay U بازی اشتباه
misguidely U از روی اشتباه
miscue U اشتباه کردن
mils trip U اشتباه میلیمی
peccadillo U اشتباه کوچک
peccadillos U اشتباه کوچک
to make a mistake U اشتباه کردن
mistake of fact U اشتباه موضوعی
mistake of law U اشتباه حکمی
mistaken party U اشتباه کننده
blames U اشتباه گناه
blamed U اشتباه گناه
miscarriages of justice U اشتباه قضایی
miscarriage of justice U اشتباه قضایی
blame U اشتباه گناه
miswrite U اشتباه نوشتن
absolute error U اشتباه مطلق
professional misconduct U اشتباه حرفهای
mistakenness U در اشتباه بودن
to make an error U اشتباه کردن
by a mistake <adv.> U بصورت اشتباه
inadvertently <adv.> U بطور اشتباه
disabuse U از اشتباه دراوردن
by accident <adv.> U بطور اشتباه
as a result of a mistake <adv.> U بطور اشتباه
disabused U از اشتباه دراوردن
by a mistake <adv.> U بطور اشتباه
slip up U اشتباه کردن
by mistake <adv.> U بطور اشتباه
slip-up U اشتباه کردن
spuriously <adv.> U بطور اشتباه
misconstrues U اشتباه کردن
by mistake <adv.> U بصورت اشتباه
mistook U اشتباه کردن
slip-ups U اشتباه کردن
misconstruing U اشتباه کردن
goofs U اشتباه کردن
blunderingly U ازروی اشتباه
disabuses U از اشتباه دراوردن
fallible U اشتباه کننده
phonily <adv.> U بطور اشتباه
to goof up [American E] U اشتباه کردن
wrongly <adv.> U بطور اشتباه
falsely <adv.> U بصورت اشتباه
faultily <adv.> U بصورت اشتباه
incorrectly <adv.> U بصورت اشتباه
incorrectly <adv.> U بطور اشتباه
faultily <adv.> U بطور اشتباه
disabusing U از اشتباه دراوردن
wrongly <adv.> U بصورت اشتباه
slip of the tongue <idiom> U اشتباه لپی
slipped U اشتباه کردن
boo boo U اشتباه کاری
boner U اشتباه مضحک
falsely <adv.> U بطور اشتباه
phonily <adv.> U بصورت اشتباه
unintentionally <adv.> U بطور اشتباه
typo U اشتباه تایپی
typing error U اشتباه تایپی
goof U اشتباه کردن
slip U اشتباه لیزی
unmistakable U خالی از اشتباه
misprint U اشتباه چاپی
Recent search history Forum search
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1 In last fit, DOS starts at high addresses and works downward
2تعریف فونتیک چیست؟
1Open the "Wind Farm" subsystem and in the Timer blocks labeled "Wind1" and "Wind2", Wind3" temporarily disable the changes of wind speed by multiplying the "Time(s)" vector by 100.
1معنی lead lag compensator
1nternal brand management of destination brands: Exploring the roles of destination management organisations and operators
1i had to see for myself
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com